سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با بیان اینکه تجربۀ جهاد سرمایۀ اصلی مردم افغانستان است خاطرنشان کرد که با تلاش سردار سلیمانی، جبهۀ مقاومت در کنفرانس بن محور اصلی گردید.
به گزارش خبرگزاری انصار به نقل از فارس، همزمان با فرا رسیدن اولین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی، رهبر جبهه مقاومت علیه گروه داعش و شبکههای تروریستی در منطقه و فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، وبینار(کنفرانس آنلاین) "واکاوی نقش سردار سلیمانی در مسأله افغانستان"، از سوی جمعی از نخبگان و فرهنگیان افغانستانی برگزار شد.
ابوالفضل ظهرهوند سفیر اسبق ایران در افغانستان، در رابطه با شهید سلیمانی و فعالیت ایشان در سپاه قدس گفت: شهید سلیمانی فرمانده سپاه قدس بودند و به عنوان بخشی از ساختارهای سیاسی ایران در همین چهارچوب سردار سلیمانی اواخر سال ۷۶ به این صحنه وارد شدند، از آن مقطع تا کنفرانس بن، یک بخش از دستاورد نظام سیاسی در افغانستان را باید محصول کمکهای جمهوری اسلامی ایران و بخشی هم محصول تلاشهای سپاه قدس و فرماندهی آن، سردار سلیمانی بدانیم.
وی افزود: در آن مقطع اگر به تاریخ مراجعه کنیم، دیگر از جبهه متحد چیزی نمانده بود و جریان تکفیر در حال قبضه کلیت افعانستان بود و معلوم نبود بعد از آن چه تغییراتی در حوزه ژئوپولتیک منطقه بوجود بیاید و رویکرد مقاومت که در جمهوری اسلامی ایران برای حفظ نقشه ژئوپولتیک منطقه و کمک به پایایی حوزههای پیرامونی نقش تعیین کنندهای در آن مقطع داشت.
ظهرهوند ادامه داد: سردار سلیمانی برای کمک رساندن به جبهه متحد میتوانست مقاومت را ادامه دهد و کار به جایی رسید که سر میز مذاکرات در کنفرانس بن، محور اصلی، جبهه مقاومت شد و پس از آن بخشی از جریان که متاثر از کمکهای جمهوری اسلامی ایران بود؛ یعنی گروه صلح قبرس که اینها دو ستون اصلی بودند در شکل دهی به نظام سیاسی که در افغانستان شاهد آن هستیم، علیرغم کمبودهایی که وجود دارد و در حال حاضر هم میبینیم که جبهه دولت در دوحه که سر میز در حال مذاکره هستند تمام تلاششان این است که همین قانون اساسی و همین ساختار سیاسی و موقعیت را در افغانستان حفظ کنند؛ پس بنابراین نقش سردار سلیمانی در تحولات سیاسی در افغانستان و آمدن صلح و شکل گیری نظام سیاسی در افغانستان در خور توجه و تقدیر است.
ظهرهوند با بیان اینکه ایران نسبت به افغانستان هیچگاه طمعی نداشته است، گفت: ببینید در موضوع افغانستان هیچ طمع و موضوع خاصی را ایران نداشته و ندارد و نخواهد داشت؛ ما در واقع نوعی از همراستایی در تهدیدات و فرصتها میبینیم بین باشندگان این بخش از جهان؛ و قطعا ثبات در افغانستان امنیت و ثبات ما را در پی دارد، ناامنی و بیثباتی و بهم ریختگی در افغانستان یا سوریه یا در عراق همان شرایط را به ما تحمیل خواهد کرد و هزینههای ما را افزایش میدهد.
وی افزود: در دیالوگی که در آن زمان بین سردار سلیمانی و رهبران جهادی در آن مقطع بود یا حتی قبل از آن دوستان دیگری هم بودند که همین مسیر را ادامه میدادند که همین بحث بود شما همین دوستانی که در دولت هستند و در مصادر امور که سوال کنید هرگز نمیتوانند کدی بدهند که ناظر بر این باشد که سردار سلیمانی یا جمهوری اسلامی ایران و یا سفارت ما در کابل متاثر از این بوده که در بدل کمکهایى که انجام میدهد و رایزنیهایى که دارد، نکته و موقعیت خاصی را طلب کرده و یا خاک و معدنی و یا امکاناتی را خواسته باشد. آنچه گفتیم این بوده که چه میشود کرد تا ملت افغانستان و دولت افغانستان بتواند کارآمد باشد و مسیر رشد و توسعه را طی کند.
سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در افغانستان افزود: در مقطعی برخی از دوستان در جبهه شمال، خانوادههایشان ناگزیر شدند که به سمت ایران بیایند، باز میزبانی آنها با سپاه قدس و سردار سلیمانی بود که با آغوش باز این دوستان را پذیرایی کردند و کمک کردند و امکاناتی را که میخواستند از جنبه آموزشی و پژوهشی و لوژیستیک دریغ نکردند و دریغ هم نمیکنند، بخاطر اینکه ما دو ملت هستیم با اشتراکات عمیق تاریخی و فرهنگی و هویتی؛ به همین خاطر است که میبینیم هر وقت ثبات و رشد در افغانستان است ما هم خاطرمان جمع است و هر وقت که نگرانی و بهم ریختگی است، ما هم در کنار مردم متحمل آن شرایط میشویم و شهادت 9 دیپلمات ما در مزارشریف که همکاران و دوستان آن زمان من هستند، ناظر بر همین ادعا ست.
وی خاطرنشان کرد: پخش تصاویری که سردار سلیمانی را کنار احمدشاه مسعود، استاد سیاف و آقای دکتر عبدالله و جمعی دیگر از فرماندهان جهادی نشان میدهد بعد از شهادت شان بازتاب خیلی وسیعی داشت و به یکبارگی نقش ایشان را در مسئله افغانستان برجسته کرد؛ این مراودات مال همان مقطعی هست که اوج فعالیتهای سردار سلیمانی بود در کمکرسانی چه از جنبه امکانات چه از جنبه دادن روحیه و ترسیم خطوط. در واقع راه مشترک به دوستانمان بود که در بخش محدودی از افغانستان باقی مانده بودند، یعنی وضعیتی شد که مزار هم سقوط کرد؛ آنچه که مانده بود شمال شرق افغانستان بود.
ظهرهوند با اشاره به اینکه سردار سلیمانی و همکارانشان با چه دشواری از طرق مختلف خودشان را به تخار و یا بدخشان و یا پنجشیر میرساندند، گفت: آنان میخواستند هم امید بدهند به دوستان، که همواره خواهند داد و هم اینکه به آنها بگویند در نهایت شما باشنده منطقه هستید و بدانید که شمایید که پیروزید، هر چند که دشمنان آرامی شما و ما را نمیخواهند؛ و متوسل به این هستند که ما را در بحرانهای عمیق فرو ببرند. لطف الهی هم شامل حال شما و ما بوده و انشاءالله هم ادامه خواهیم داد. آن فیلمها یک سند روشنی بود مبنی بر اینکه در آن شرایط سخت، خود سردار دست بالا زده بود و با مدیریت انقلابی و با تفکر مقاومت، پیشگام بود؛ جلوتر از نیروهایش و در هر عرصهای که نیاز بود؛ و دوستان طلب برگزاری نشست، گفتگو و بررسی راه حلهای مشترک میکردند ایشان دریغ نداشتند و در آن مقطع حاضر میشدند و آن مقطعی است که هنوز کنفرانس بن شکل نگرفته بود و بیشترین فشار کاری روی سردار سلیمانی بود، برای اینکه امکانات و نیازهای شما را تامین بکند.
سفیر پیشین ایران در افغانستان افزود: این در حالی است که همین یک تریلیون دالری که آمریکاییها مدعی آن هستند، و در واقع برای ویرانی و کشتار مردم افغانستان هزینه کردند، اگر یک دهم آن را یا صد میلیارد دالر برای آبادانی و عمران افغانستان هزینه میکردند، آیا اوضاع امروز به این وخامت و این ورطه میافتاد؟ باید توجه داشت که سالهای بعد از کنفرانس بن به عبارتی محصول تلاشهای ایران در چند عرصه اس. یکی از آنها فرآیند مذاکرات صلح است که خود من در واقع ماموریت اصلیام این بود که گروه صلح قبرس را طی دو سال شکل دادیم و بوجود آوردیم و نشان دادیم که ایران پرچمدار صلح است.
ظهرهوند اما خاطرنشان کرد: با وجود آنکه جمهوری اسلامی آن همه زحمت کشید، نتیجه این شد که این جورج بوش شیطان آمد و گفت که ایران محور شرارت است. خوب ایران در قبال این همه تلاشها، چه چیزی از افغانستان خواست و یا گرفت؟
ظهرهوند در بخش دیگر سخنان خود گفت: شما میبینید که صحنهی تحولات افغانستان در واقع متفاوت از آن چیزی است که سردار در حوزهی سوریه و سوریه و لبنان انجام داد. ما اگر در لبنان و سوریه و عراق هم بودیم، بنا به درخواست دولتهای آنان و مردم آنجا بوده، اما در افغانستان چنین طلبی نشده است. بنابراین ما کار اصلیمان را انجام دادیم و میدهیم، در بخش نظارت که نظاره کردیم و هر جا که توانستیم سعی کردیم کمک و میزبانی کنیم اما رشته این کار دست کسانی بوده که امروز نتیجهی این کارشان شده گسترش ناامنی و بحران و میبینید که این چند ماه هم مردم افغانستان زمان را از دست دادند و سطح ناامنی بیش از گذشته شده است. اما هیچ انگشت اتهامی را کسی به سمت ایران نمیآورد.
سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در افغانستان خاطرنشان کرد: من اعتقادم این بوده و هست که مردم افغانستان بدانند که آقایی و عزت و امنیت را به کسی هدیه نمیدهند، اگر شما آزادی میخواهید، اگر شما امنیت و عزت خودتان را میخواهید و آینده افغانستان برایتان مهم است، باید با اتحاد با یکدیگر و اتکا به ظرفیت داخلی خود آن را بدست بیاورید و اینکه در دوحه و یا در آمریکا، اروپا و جای دیگر حتی در ایران بخواهند آنها را به شما هدیه و پیشکش دهند، از نظر من این یک نوع فریب هست و بدانید که فقط زمان را از دست دادهاید.
ظهرهوند در این راستا ادامه داد: هرگاه فرزندانمان ترور (شهید) میشوند، اینها ضربهای است که دارد به شما وارد می شود؛ خسارتهایی که ساده جبران نخواهند شد. اگر فرض کنیم 20سال گذشته را در 35 میلیون جمعیت افغانستان ضرب کنیم، ببینید چند نفر را از دست دادهاید و متاسفانه به جای اینکه مردم و افکار عمومی از کسانی که آمدند و دهها پایگاه زدند در افغانستان سوال بکنند، بقیه را متهم میکنند! آیا ما در افغانستان پایگاهی داریم؟ در حالی که کارهای مفیدی برای افغانستان انجام دادیم که آخرینش این بود که ما فاز سوم راهآهن خواف ـ هرات را تکمیل کردیم.
وی افزود: آیا جز این است که به مردم افغانستان راه دادیم، امکانات دادیم که در چابهار بتوانند به آبهای آزاد دست پیدا بکنند و از قدرت مانور چانهزنی بیشتری در سیاست خارجی برخوردار شوند و بتوانند امکانات خودشان را فراهم کنند؛ بنابراین من معتقدم دوستان و کسانی که دارند شیطنت میکنند متوجه باشند؛ افکار عمومی و مردم از خارجیها سوال کنند اگه امروز آمدید برای ما چه آوردهاید، نتیجه این دهها پایگاهی که در افغانستان زدهاید برای ما چه بود؟ با چه مجوزی آمدید و این شرارتها را به وجود آوردید و امروز صحنه را ترک میکنید.
سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: مردم افغانستان بدانند که مسیر، مسیر مقاومت است؛ مسیر، مسیری است که کارآمدی خود را در سوریه و عراق و در دوره جهاد تجربه خودش را نشان داده و این تجربه از نظر من سرمایه اصلی مردم افغانستان است.
این در حالی است که به گفته برگزارکنندگان این وبینار، افغانستان پس از مسأله فلسطین، دومین چالش بزرگ و دیرپای جهان اسلام در یک قرن گذشته است. در این بین، با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(ره)، در بیش از چهار دهه قبل، نظام و دولت جمهوری اسلامی همواره به دنبال کمک به حل بحران افغانستان و حمایت از مردم کشور برآمدند و این کشور، به خصوص اینکه به دلیل همسایگی به صورت مستقیم از بیثباتی در افغانستان تأثیر میپذیرد، نقش بسزایی در طول دوران جهاد مقدس مردم افغانستان، پیروزی این جهاد و همچنین شرایط بغرنج به وجود آمده پس آن، دوره مقاومت علیه رژیم طالبان و در نهایت، دوره پس از کنفرانس بن و سقوط طالبان به نفع صلح، ثبات و آبادانی کشور بازی کرده است.
در این بین، یکی از چهرههای کلیدی و برجسته ایرانی که پیرامون قضایای افغانستان فعال بوده و نقش بارزی در برقراری ارتباط، مشورت و کمک به گروهها و جریانهای مختلف کشور بازی کرده و سفرهای مختلف و متواتری به افغانستان داشته، سردار شهید قاسم سلیمانی بوده است.
به دنبال شهادت این پیشتاز مقاومت اسلامی در سطح منطقه و جهان، عکسهایی از نشستها و جلسات سردار سلیمانی با احمدشاه مسعود، قهرمان ملی کشور و نزدیکان او در صفحات اجتماعی منتشر شد و به یکباره، نقش برجسته او را در مسأله افغانستان نمایان ساخت.
شهادت سردار سلیمانی، با وجود برخی ممانعتها و محدودیتها در فضای کنونی افغانستان، با واکنشهای منفی گستردهای همراه شد. یکی از این واکنشها در میان رهبران سیاسی و جهادی افغانستان بود که خود بیانگر نقش و جایگاه سردار سلیمانی در مسأله افغانستان است. دولت افغانستان نیز در پی این حمله تروریستی، ضمن نکوهش و محکومیت آن، آن را به دولت و ملت ایران تسلیت گفته است.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/21918
تگ ها: